یه سری دلیل قانع کننده هست
که میگه
تو قدرتمندی ... وقتی واقعن از خودت متنفر باشی ...
در مواردی که احساس خوب یا بد نسبت به دیگران بررسی میشه ... نظر خاصی در مورد ضعف و یا قدرت نمیشه داد
هر احساسی نسبت به دیگران میتونه باعث ایجاد قدرت یا ضعف بشه ...
بسته به موقعیت داره ...
اما وقتی از خودت متنفری ... بی نهایت قدرتمندی ...
چون خودتو از دست دادی ... شدی یه سیاهچاله که با بلعیدن خودش قدرت می گیره ...
دیگه هیچ نوری اطرافش نیست ...
دیده نمیشه ... پس نه شکار میشه نه میشه در موردش محتاط بود
هیچ قدرتی توان رویارویی باهاش رو نداره ...
در این مورد خاص ... قدرت اطرافیان تبدیل به ضعف میشه ... چون هرچه قدرتمندتر و بزرگتر باشی اشتهای سیاهچاله برای بلعیدنت بیشتره
وقتی از خودت متنفر باشی خودت رو در اعماق تاریکی چال می کنی ...
دیگه چیزی نداری که از دستش بدی ... در حقیقت ... چیزی نمیتونه از این چاله خارج بشه و از دست بره ...
همه چیز رو بلعیدی و نابود کردی ... نه چیزی برای نگه داشتن مونده و نه چیزی برای از دست دادن ...
همه چیز به ابعاد ناشناخته ای از وجودت منتقل شده که خودت هم هیچ درک درستی ازشون نداری ...
فقط خودت موندی و قدرتی که در حال افزایشه ...
اما یک حقیقت هم در این موضوع نهفته است ...
وقتی از خودت متنفری دیگه قدرت کنترل قدرتتو نداری ... قدرتت قدرتش از قدرت کنترلت بیشتر میشه ...
و به همین دلیله که باعث میشی بقیه هم فکر کنن ازشون متنفری ...
در حقیقت می خواستم فقط یک خط بنویسم ... وقتی از خودت متنفری قدرتمندی ...
اما تنفر هرجایی که اسمش میاد ... دائم سعی می کنه با قدرت بیشتری خودش رو توضیح بده ...
" قدرتی که هیچ کنترلی روش نداری ! "
معمولن یک مقصر پشت هر تنفری هست ...
و تو از خودت متنفری و از درون بلعیده شده در وجودت فریاد میزنی
و هیچکس قرار نیست صدایی بشنوه ... اما اثرش حس خواهد شد ...
هیچ فریادی بی اثر نخواهد بود ........................................................................