برای خیلی ها معنی قدرت اینه که چه کارهایی رو میتونیم انجام بدیم
تعریف بدی نیست اما کامل هم نیست
به نظر من قدرت واقعی یک مرحله بعد از این تعریف قرار میگیره
اونجایی که قدرت انجام خیلی کارها رو داریم
اما انجام دادن یا ندادنشون رو در اختیار خودمون میگیریم
به قولی، در قدرت غرق میشیم یا نه...
تا زمانی که نتونیم قدرت هامون رو کنترل کنیم، و اونها به ما غلبه بکنند، قدرتمند نیستیم
جمله ای که خیلی اوقات ممکنه بشنویم، زمانی که بعضی ها به یک قابلیت ما پی میبرند:
"اگر من جای تو بودم تا الان... "
بهتره قبل از اینکه این جمله ما رو تحت تاثیر قرار بده، اول این سوال رو از خودمون بپرسیم که اگر اون فرد جای من بود میتونست مثل من باشه؟
کدومش ساده تره؟ مثل اون بودن یا مثل من بودن؟
بعد شاید بهتر بتونیم تشخیص بدیم که جای درستی ایستادیم یا نه
افلاطون در یک جمله خلاصه اش کرده
The Measure Of Man Is What He Does With Power
احساس قدرت میکنم
از همون نوعی که درکش مشکله