a Matter Of Time :: به نام تفاوت

به نام تفاوت

به نام تفاوت

درود به شما

با تشکر از اینکه از وبلاگ من بازدید می کنید.

در صورت تمایل میتونید برای ارتباط با من از آیدی Unsane در تلگرم استفاده کنید.

یعنی

https://telegram.me/Unsane

لینک کانال تلگرم :

https://telegram.me/Phree

شاد و سلامت و موفق باشید.

بایگانی

ما کجای داستانیم ؟ 

یعنی هدف از بودن ما دقیقن چی بوده ؟ 

خیلی وقت ها خیلی فکرم رو مشغول می کنه ! زیاد راه دور نریم و پای کل کیهان رو نکشیم وسط

از زمانی که منظومه شمسی ما شروع به فعالیت کرده حدود 4.5 میلیارد سال می گذره !

باز هم زیاد راه دور نریم و به عاقبت دنیا کاری نداشته باشیم ... 4.5 میلیارد سال دیگه از عمر منظومه شمسی باقی مونده و بعد خورشید عمرش به پایان میرسه و ...

خوب بعد از حدود 4.5 میلیارد سال که خورشید داشت به زمین نگاه می کرد آدما به وجود اومدن ... اومدن و رفتن ... اومدن و رفتن

و نوبت رسید به ما ! 

گاهی اوقات خیلی درگیر زندگی میشیم... یه زندگی مصنوعی که ایجادش کردیم و توش دست و پا میزنیم ... بدون اینکه بدونیم دقیقن باید باهاش چیکار کنیم !

شاید بشه گفت اگر از خیلی بالاتر به موضوع نگاه بکنیم... همه داریم یه زندگی شانسی رو تجربه می کنیم ! یه سری خوش شانسن یه سری بدشانس !

یعنی شاید حس کنیم که تحت کنترله و یا از کنترل خارجه ... اما از بالاتر که نگاه می کنیم میبینیم ما یه پدیده ی احتمالی بودیم که به وقوع پیوستیم... تو یه شرایط خاص که باعث شد اینی باشیم که الان هستیم

من فکر می کنم مدت زندگی ما اونقدری نیست که بدونیم دقیقن باید با زندگی چه کار کنیم !

خیلی کمتر از اونه که درک کنیم این زندگی چیه ! اینو به خصوص وقتی بهتر درکش می کنم که به آسمون نگاه می کنم ! به ماه ... به ستاره ها... 

بعد به گرونی و ترامپ و 5+1 و عادل فردوسی پور و استیج فکر می کنم !

خیلی مونده تا این همه ناهمگونی بین ما و جهان برطرف بشه... خیلی مونده تا باهاش هماهنگ بشیم ... 

نمیدونم چند سال دیگه قراره آدما زندگی بکنن ... اما بعدش چی ؟

بحث آدما رو هم که بذاریم کنار ... ما اومدیم که چیکار کنیم ؟ دویست سال دیگه احتمالن هیچکدوم از ما وجود نداریم... کجاییم ؟ 

دویست سال دیگه در چنین لحظه ای چه خبره ؟ چه اتفاقایی داره می افته ؟ چه تاثیری دارن اون اتفاق ها؟

اینهایی که تا حالا رخ دادن چی ؟ تاثیرشون چی بوده ؟

در مقایسه با عمر کائنات... اگر فرض کنیم ما صد و بیست سال عمر می کنیم... و عمر کائنات رو تا به حال حدود 12 میلیارد سال فرض کنیم... عمر ما در مقایسه باهاش مثل حدودن 3.7 ثانیه از عمر یه بچه ی 12 ساله است !

کدوم بچه ی 12 ساله ای اون 3 4 ثانیه رو یادشه ؟ 

مگر اینکه اون 3 4 ثانیه زیباترین 3 4 ثانیه ی زندگیش بوده باشه

خیلی درگیر این فکرم ... وقتی توی ستاره ها گم میشم و محو تماشاشون میشم خیلی به این فکر می کنم !

انگار کائنات 3 4 ثانیه به ما فرصت داده تا هرکاری میتونیم انجام بدیم... تا هیچوقت ما رو از یاد نبره !

و توی زندگی ما هم همینطوره !

قهرمانای خیلی از مسابقات المپیک - تمام قهرمانی هاشون رو مدیون لحظات بسیار کوتاهی هستن که از رقباشون جلوتر بودن ! شاید مثلن در مورد مایکل فلپس اگر تمام اختلاف زمانی هایی که با رقباش داشته و باعث شدن که تبدیل بشه به اسطوره المپیک رو با هم جمع کنیم - چیزی در حدود 3 4 ثانیه بشه 

و اون 3 4 ثانیه مهمترین لحظات زندگیش هستند !

گاهی فکر می کنم شاید این دنیا خیلی بزرگ باشه - چه از لحاظ ابعاد چه از لحاظ زمانی که درش می گذره

اما شاید یه دلیلی داشته که من الان اینجام ! شاید جهان ما توی یه کورس با جهان های مشابه اطرافشه ! و به 3 4 ثانیه احتیاج داره تا بین همه ی اونها تبدیل به یه اسطوره بشه 

شاید دلیل اینکه ما اینجاییم اینه ...

میدونم ممکنه خیلی دور از ذهن باشه... اما فکر می کنم ما قرار نیست هرگز فراموش بشیم... 

حداقل زمانی که به ستاره ها نگاه می کنم و حس می کنم دنیا فراموشم کرده ... حس می کنم کل گیتی ما رو فراموش کرده... این فکر آرومم می کنه !

شاید روزی دنیا،من... شما ... و هرکس دیگه ای رو دوباره به یاد بیاره

نمیدونم اگر دنیا چیزی رو به یاد بیاره چی میشه ! حتمن یه اتفاق بزرگ می افته

اما امیدوارم همینطور باشه که فکر می کنم... ارزشش رو داشته باشه

در مورد دنیا... اجازه بدیم کارش رو انجام بده ! امیدوارم یه روزی متوجه این 3 4 ثانیه بشه

اما اگر قرار بشه  یه خاطره 3 4 ثانیه ای داشته باشید که به کل زندگیتون زیبایی و معنا و رنگ می بخشه... دوست دارید اون 3 4 ثانیه چجوری باشه ؟ 

یعنی در عرض چه جور 3 4 ثانیه ای و طی چه اتفاقی کل زندگیتون تبدیل بشه به زندگی رویایی ای که همیشه دلتون می خواسته داشته باشید ؟

من که بهش فکر کردم

شما هم فکر کنید !

شاید دنیا 3 4 ثانیه برامون کنار گذاشت...

اینم همینطوری نوشتمش ! بدون هیچ فکر قبلی ! نهایتن روی هر جمله ای قبل از نوشتنش 3 4 ثانیه فکر کردم... گرچه قرار نبود خوندنش بیشتر از 3 4 ثانیه طول بکشه ... اما طولانی شد ! افکارم پراکنده شدن ! عین ستاره های توی آسمون

اما شاید یه روزی از یه جای دور که بهشون نگاه کردم ، به نظرم قشنگ بیان !


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">