It's In God's Hands Now :: Oops

Oops

Oops

درود به شما

با تشکر از اینکه از وبلاگ من بازدید می کنید.

در صورت تمایل میتونید برای ارتباط با من از قسمت نظرات استفاده کنید.

شاد و سلامت و موفق باشید.

بایگانی

دیروز که داشتم با گرگی از سر کار میرفتم خونه، نزدیکای خونه یهو بارون گرفت

توی تهران که هوا آلودست، زمانی که بارون میگیره، اون دقایق اول اصطلاحی هست که میگن زمین صابونی میشه

 

و واقعن هم همینطوره... بارون اون مواد شیمیایی هوا رو میشوره میاره روی سطح زمین و زمین به شدت لغزنده میشه

مثل زمانی که کف سرامیک حمام شامپو میریزه

 

گرگی هم به این خاطر که موتور آفرودی هست، عاج لاستیکاش بلندن و روی سطح لغزنده شدید تر از موتورهای دیگه سر میخوره

طوری که اگر توی هوای بارونی باهاش برم بیرون نباید اصلن ترمز بگیرم چون مثل اینه که دارم روی هوای حرکت میکنم و کوچکترین لغزشی باعث میشه که سر بخورم

 

خلاصه دیروز که بارون گرفت من نزدیک خونه بودم و چون به شدت از زیر بارون بودم بیزارم، دوست داشتم فقط برسم خونه

اواسط خیابون منتهی به خونم یه دوربرگردون هست که دقیقن روبروش یه خیابون فرعیه و بارها پیش اومده که میبینم ماشینا از اون فرعی میان و بدون اینکه توقف بکنند و شرایط خیابون رو بسنجن میرن به سمت دوربرگردون

 

دیروز هم دقیقن همچین اتفاقی افتاد

من که نزدیک اون دوربرگردون رسیدم یه تاکسی که راننده اش یکی از حیوانات احتمالن ساکن همون منطقه بود بدون توقف از فرعی اومد وسط خیابون که دوربرگردون رو دور بزنه

من اولش یه نیش ترمز گرفتم و دیدم چرخ موتور سر خورد و ترمز رو رها کردم و امیدوار بود اون حیوون ترمز بگیره ولی نگرفت

بنابراین مجبور شدم دوباره ترمز بگیرم که این بار موتور سر خورد و خوردم زمین و یه مسافتی رو هم با گرگی روی زمین کشیده شدیم

 

من آمپر چسبوندم و رفتم که راننده رو منفجر کنم ولی قبلش رفتم سمت گرگی که ببینم چه بلایی سرش اومده

 

چون قبلن روی موتور گارد بسته بودم - در کمال تعجب دیدم که گرگی هیچیش نشده ! فقط روی دسته کلاچ و گارد بفلش یکم ساییده شده بود

 

و داشتم با تعجب نگاش میکردم چون قبل از اینکه بلندش کنم فکر میکردم حتمن داغون شده

 

وقتی دیدم طوریش نشده فقط یکم سر راننده داد و بیداد کردم که اونم که حیوانی بیش نبود کلاه کاسکت من رو پرت کرد توی جدول و سوار ماشین شد و رفت

 

من حتا شمارشم برنداشتم و فقط حواسم به گرگی بود

 

بعد خودمو نگاه کردم دیدم دستم یکم خراشیده شده و لباسمم اصلن پارگی نداشت !

 

این شرایط رو که دیدم یکم عصبانیتم فروکش کرد و نرفتم برای انتقام از راننده

 

فقط کلاهمو که برداشتم دیدم لیبل جلوش کنده شده به خاطر اینکه اون حیوان پرتش کرده بود توی جدول

 

خلاصه من رفتم نزدیکای خونه ی داداشم و با یکم اسپری رد اون ساییدگی های گارد و دسته کلاچ هم رفت

 

بعدم رفتم یه جا که شام بخورم... چون این روزا یه رژیم سخت دارم و هر غذایی نمیخورم بنابراین رفتم جایی که بتونم غذاشو بخورم

 

ساعت حدود ده شب بود که برگشتم سمت خونه و توی محل هم یکم گشتم که شاید بتونم اون ماشین رو پیدا کنم و شماره اش رو بردارم و بابت خسارتی که زده بود و فحاشیش پیگیر کاراش شم اما پیداش نکردم

 

فکرم هم سمت کلاهم بود که آسیب دیده بود و مارکش هم کنده شده بود

 

چند ساعت از اون داستان گذشته بود گفتم بذار برم یه نگاه اونجا رو بکنم

 

با موتور رفتم بالا سر محل ارتکاب جرم و تا ترمز گرفتم دیدم لیبل کلاه جلوی لاستیک گرگیه !

 

خم شدم برداشتمش و سالم بود ... با دستم فشارش دادم روی کلاه و رفت جا و عین روز اولش شد !

 

خلاصه من برگشتم خونه

 

امروز صبح که داشتم میومدم شرکت به این موضوع فکر میکردم

 

اینکه من حتا توی یوتیوب فیلمای زمین خوردنای مشابه موتورایی مثل گرگی رو دیده بودم که بعد که راننده موتور رو بلند میکرد کلی خسارت هم به خودش و بدنش وارد شده بود و هم به موتورش

 

ولی ما هیچیمون نشده بود ! یعنی حتا یه خط به بنده ی گرگی نیفتاده بود !

 

رفتم تو فکر... چون من همیشه قبل از سوار شدن به گرگی با خدا صحبت میکنم

 

و احساس میکنم اون لحظه که زمین خوردیم دستای خدا دورمون بود و انگار معجزه شد که هیچ اتفاقی نیفتاد !

 

من این رو بارها تجربه کردم که توی سقوط  - توی زمین خوردن - اگر توی دستای خدا باشیم هیچ اتفاقی برامون نمیفته

 

و دوباره دیروز یه همچین چیزی رو تجربه کردم

 

خیلی جالب بود...

 

این روزا از بعضی لحاظ خیلی خاصن و حس میکنم خدا خواست بهم بگه که

 

نگران نباش من هستم

 

خدایا شکرت - اینو نوشتم که خودتم بخونیش گرچه قبل از اینکه بنویسمش میدونستی که میخوام چی بگم

 

همین

 

 

 

 

هرجا میرید قبلش با خدا هماهنگ شید - حریف نداره

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">