خدا ممکنه بهت یک سری توانایی خاص بده، اما باز هم یک جاهایی دست خدا رو احتیاج داری
و فکر می کنم هرچقدر اون ویژگی های خاصت بیشتر بشه، لازه ی اهداف و انتظاراتت هم گسترده تر میشه، و به اون دست بیشتر احتیاج پیدا می کنی
و چقدر جالبه که حضور اون دست رو به صورت کاملن محسوس ببینی...
من که بهش اعتقاد دارم... و شاید به خاطر همین اعتقاده که حسش می کنم...
گرچه توضیح این موضوع بسیار سخته... و به راحتی توسط مخالفینش رد شدنیه...
اما فکر نمی کنم همه چیز رو بشه توضیح مستند داد، و واقعن بعضی چیزها رو فقط میشه حس کرد... به خصوص زمامی که یک سری احتمال خیلی ضعیف و یا حتا نشدنی، با هم رخ میدن...
مثل اینکه بهت بگن اگر از تهران تا مشهد رو با موتور روی تک چرخ بری و ۵ کیلومتری شاهرود یک پشه بخوره به راهنمای راست موتورت و ۷ کیلومتری مشهد هم یه سنگ ریزه لای چرخ عقب موتورت گیر بکنه، بهت فلان جایزه رو میدیم
اگر توانایی این رو که از اینجا تا مشهد روی یک چرخ با موتور بریم رو داشته باشیم، و باقی اتفاق ها دقیقن همونطور که گفته شد رخ بدن،من فکر نمی کنم فقط یک احتمال ساده بوده باشن، و واقعن یک قدرت ماورایی داشته داستان رو کنترل می کرده...
اینکه دقیقن اون قدرت ماورایی چیه رو نمیدونم، اما وقتی برای من رخ میده، تعریفی جز خدا براش ندارم... چه درون خودم باشه، و چه من رو احاطه کرده باشه...
Thank God