دیشب توی استخر دعوا شد
یه لات سابقه دار یه پسری رو که نه از لحاظ قد نه هیکل بهش میخورد گرفت و کتک زد، به خاطر موضوعی که حق هم باهاش نبود و اون پسره راست میگفت
داشتم به این فکر می کردم که قوانین کیفری ما چقدر مشکل دارند، چقدر زیاد
یکی از مشکلاتشون این هست که معمولن برای مجازات، آخرین اتفاقی که رخ داده رو بررسی می کنند و براش حکم میدن
فرضن اگر دیشب در این درگیری اون پسره به هر نحوی، چه عمدی چه سهوی، بلایی سر این دوست گردن کلفتمون می آورد، مقصر میشد
دیگه به اینکه چرا این بلا رو سرش آورده، در چه شرایطی بوده، حق با کی بوده و... کاری ندارند
چندین سال پیش یک پسر فوق العاده مودب و مومن که نزدیکای محل زندگی ما مغازه داشت، یک مدت مدام مورد مزاحمت یک ادم عوضی و لات و لوت قرار می گرفت
در آخر از کوره در رفت و درگیر شدند، و اون عوضی این وسط کشته شد، اونم به صورت سهوی، و به خاطر وحشی بازی های خودش و با چاقویی که مال خودش بود
اما در نهایت این پسر خوب و مومن رو اعدام کردند به اتهام قتل...
اصلن اینکه چرا این اتفاق افتاده، شرایط چی بوده و... مهم نبود، فقط تو قاتلی و باید اعدام بشی، هرکسی هم که هستی مهم نیست، همه در برابر قانون! برابرند...
یا اتفاق مشابهی که برای یک آقایی افتاد که در خیابون، همسرش مورد مزاحمت یک بی سروپا قرار گرفته بود، و در درگیری بینشون، اون بی سروپا خورده بود زمین و مرده بود و اون مرد اعدام شد...
قانون پایستگی اعدام میگه که اعدام ها از بین نمیروند، فقط از کسانی که حقشونه به کسانی که حقشون نیست منتقل می شوند...
چقدر اعدامی به حق داریم که از من و شما آزاد تر و قوی تر و خوشحال تر هستند...
یکی دیگه از مشکلات کیفری تقریبن در راستای همین مورده
عدم مجازات کافی افراد خاطی و مجازات بیش از حد افراد با جرم های سبک یا بعضن حتا بیگناه
فرضن یک لات اراذل رو میگیرند، یک مدت زندانش می کنند یا شلاقش میزنند و رهاش می کنند، این فرد دیگه میفهمه که اتفاق خاصی بعد از دستگیریش هم نمی افته، جز اینکه بین لات و لوتا اسمی در می کنه و آبرویی کسب می کنه، و پوستش هم نسبت به مجازات ها کلفت میشه
بنابراین اگر قبلن هم یک مقدار میترسیده از ارتکاب جرم یا هر عمل خلافی، دیگه نمیترسه،و میشه مثل دیشب که با تمام قوا یک آدم نحیف رو کتک میزنه، بدون اینکه از عواقبش ترسی داشته باشه
بعد این آدم که به معنای واقعی انگل اجتماع هست، آزادانه میگرده برای خودش
لازم به ذکره که بگم اون لات دیشب یکی از اراذل معروف شهر هست که به خاطر دعوا و تیراندازی در ملا عام و مزاحمت و... بارها دستگیر شده و مجازات شده، و این مجازات های مسخره فقط رزومه اش رو بین صنف اراذل قوی کرده و اسمشو بولد کرده...
و در مقابل بسیاری افراد دیگه که به خاطر شرایط خاص، به خاطر فشار یا... یا حتا به خاطر بی توجهی به استعدادهاشون مرتکب اشتباهی میشن، مجرم شناخته میشن، چند سال حبس میشن و دوران طلایی زندگیشون رو از دست میدن، یا مشابه اون فرد گوسفند دزد طوری مجازات میشن که بعد از اون، به علت مشکلی که از نظر جسمی، روحی، سابقه ای یا... براشون پیش اومده دیگه قادر به بازگشت به زندگی عادی و تبدیل شدن به یک فرد مفید برای جامعه نخواهند بود، و اگر اینها با یک فرصت و حمایت به راحتی میتونستن تبدیل به یک فرد مفید بشن، حالا با این سابقه و این چیزی که از دست دادن، اگر هم نخوان، مجبورن که به صورت انگل وار به زندگی در اجتماع ادامه بدن، و اگر این موضوع براشون تبدیل به یک عقده یا کینه بشه که واقعن میشه به عنوان یک عضو خطرناک و مخرب جامعه روشون حساب کرد...
کاش این قوانین بهتر تنظیم میشدند
یک عدم توازن کاملن محسوسی بین کسانی که در حبس هستند و مجازات میشن و مجازات هاشون، با افرادی که آزاد هستند و قوی و خوشحال و حقشونه که محبوس باشن و به صورت ایزوله از جامعه به دور نگه داشته بشن وجود داره
جای امیدواری ای هم نمیبینم که بگم امیدوارم موضوع درست بشه... موضوع خیلی ریشه ای تر از این حرفاست
خدا خودش هوامونو داشته باشه فقط
در این جومانجی!