Wheelie :: Oops

Oops

Oops

درود به شما

با تشکر از اینکه از وبلاگ من بازدید می کنید.

در صورت تمایل میتونید برای ارتباط با من از قسمت نظرات استفاده کنید.

شاد و سلامت و موفق باشید.

بایگانی

تمام این نوشته از یک جمله در ذهن من شکل گرفت و میخوام اون رو اونطور که در ذهنم مجسم کردم به اینجا منتقل کنم.

 

من چند سالی هست که زندگی آروم و OFF THE RECORD ای دارم.

 

برای خودم برنامه میچینم و شخصیت و اهدافم یه مقدار تغییر کردن.

 

رفتن به سمت آسون گرفتن زندگی و توی حال زندگی کردن و استفاده از فرصت ها و از این مدل جملات انگیزشی/انقلابی.

 

یه موتور خریدم و سعی میکنم با هم حال کنیم.

 

از زمانی هم که موتور خریدم انگار یه چیزی قلقلکم میداد که برو تو کارش و ته اینم در بیار.

 

برای همین با موتورم وقتی تایم آزاد دارم میرم پیست و اونجا موتور سواری حرفه ای تمرین میکنم و حال میکنم با این ماجرا.

 

چند روز پیش که رفته بودم پیست، داشتم پیش آقا رسول که یکی از قهرمانای بلامنازع موتورسواری کشوره تمرین میکردم و اونم میدید.

 

من داشتم تک چرخ میزدم با موتور و اونم داشت نگاه میکرد.

 

پیش یه مربی حرفه ای که مو رو از ماست میکشه، تمرین کردن هم خیلی باحاله و هم سخت.

 

یه دفعه صدام کرد گفت ساسان بیا.

 

رفتم پیشش.

 

گفت دنبال تهش نباش ! میبینی دو پره نمیخواد دنبال تهش بگردی که موتور صاف شه !

 

بعد اومد نزدیک تر و با یه لحن آروم تر گفت

 

برو سه

 

یه چشمک با لبخند زد و رفت عقب

 

داستان تک چرخ زدن اینجوریه که هرچی از دنده های پایین تر شروع میکنیم کنترل موتور سخت تره‌،‌ چون به فرض توی دنده یک، یه گاز که میدیم دور موتور پر میشه و بالا رفتن دور موتور یعنی بالا رفتن سر موتور ! حالا وقتی سر موتور بالا باشه، وقتی که گاز بدیم میره بالاتر و اگر کنترل نشده گاز بدیم موتور برمیگرده !

 

وقتی از یک میریم دو، دیگه با یه گاز سر موتور اونقدر نمیاد بالا، و اگر زاویه ی سر موتور مناسب باشه، یعنی یه چیزی تو مایه های پنجاه شصت درجه، توی دنده ی مناسب با گازای معمولی میشه موتور رو توی همون زاویه نگه داشت.

 

حالا اگر بخواهیم سرعتمون بره بالاتر، باید بیشتر گاز بدیم و  باز همون جریان بالا و پایین شدن نوک موتور تکرار میشه و باید یه دنده بریم بالاتر تا باز یکم نوسان سر موتور کمتر بشه و توی حالت تعادل باقی بمونیم. 

 

اما سرعت که میره بالا کنترل موتور هم سخت تر میشه و یه اشتباه کوچیک باعث میشه که کنترلش از دست بره.

 

اینکه از دنده یک شروع کنیم به تمرین کردن، کار سختیه ولی رسوندن دنده یک به تعادل خیلی کار بزرگیه و تقریبن هشتاد درصد ماجراست و بعدش دیگه میشه تمرین تعادل و تمرین دنده دادن و تمرین و تمرین و تمرین...

 

این حرفو که آقا رسول بهم زد،‌ بعدش رفتم توی فکر و دیدم این داستان تک چرخ زدن چقدر توی زندگی ما قابل تعمیم دادنه !

 

توی خیلی از مسائلی که در زندگی باهاشون سر و کار داریم، داستان شبیه به تک چرخ زدنه.

 

اولش که شروع میشه خیلی بالا و پایین داره اما آدم با صبر و تلاش میتونه کم کم به یه حالت تعادل نسبی برسه.

 

اما وقتی پیش میره برای حفظ تعادلش نباید توی اون مرحله باقی بمونه و وقتی که زمانش میرسه باید بره مرحله ی بعد.

 

نه زودتر و نه دیرتر چون هرکدومش باعث میشه که تعادل از بین بره و مرحله ی بعد کنسل بشه.

 

توی هر مرحله آدم به یه حدی از پختگی و عمق میرسه و اونجاست که باید تشخیص بده کی باید بره مرحله بعد.

 

و اگر زمان رسیدن به مرحله‌ی بعد رسید دیگه دنبال تهش نباشه !‌دنبال این نباشه که ته این مرحله‌ای که الان درش هست رو در بیاره...

 

گاهی هم موضوع فقط تک چرخ نیست.

 

گاهی مسیر خرابه و موانع بدی سر راهمون هستن و اونجاست که باید بیخیال تک چرخ بشیم و حواسمون باشه که زمین نخوریم.

 

دیگه باید متوقفش کنیم و اجازه ندیم احساسات بهمون غلبه بکنه.

 

بازم یه نقل قول از اولین باری که با آقا رسول در مورد تک چرخ صحبت میکردم اینجا میگم و اون این بود که قبل از اینکه تک چرخ بزنی، یه بار مسیر رو چک کن، ببین سنگی چاله ای چیزی توی راهت نباشه.

 

من نمیخوام برای اینکه تک چرخ به چه چیزایی در زندگیمون شبیه هست مثال بزنم و فقط حالتش رو توصیف کردم تا ذهن شما به هرچیزی که در زندگیتون هست و بهش شبیهه، ربطش بده.

 

تک چرخ زدن خیلی حال خوبی میده به آدم ولی برای رسیدن به اون حال خوبش باید هم مسیر هموار باشه و هم تلاش کنیم که به تعادل برسیم و توی هر مرحله هدفمون حفظ همون تعادل باشه.

 

و اگر یکی از این موارد هم به درستی انجام نشن، اون حال خوب جاش رو به یه حال بد و حتا آسیب های جبران نشدنی میده.

 

ساعت ۲ شب هست و من باید صبح زود بیدار بشم و برم سر کار، اما این رو باید مینوشتم تا مطلبش همونطور که داشتم بهش فکر میکردم ماندگار بشه.

 

شاید برای خود آقا رسول هم بفرستمش.

 

شاید خودش ندونه این جمله اش چقدر قشنگ و با معنی بود.

 

یه همچین حرفی رو کسی میتونه بزنه که خاک یه چیزی رو خورده و تمام چیزی که باید بدونی رو توی یه همچین جمله ی ساده ای بهت میگه و بعدش تو میتونی ساعت ها در موردش صحبت کنی.

 

پ.ن :

 

Wheelie یعنی تک چرخ.

 

خدا نگهدارتون باشه.

 

My Wheelie Guy

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">