بایگانی ارديبهشت ۱۳۹۷ :: به نام تفاوت

به نام تفاوت

به نام تفاوت

درود به شما

با تشکر از اینکه از وبلاگ من بازدید می کنید.

در صورت تمایل میتونید برای ارتباط با من از آیدی Unsane در تلگرم استفاده کنید.

یعنی

https://telegram.me/Unsane

لینک کانال تلگرم :

https://telegram.me/Phree

شاد و سلامت و موفق باشید.

بایگانی

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

یک نصیحت بشنوید از من کاندر آن نبود غرض


چند سال قبل یه جایی بودم - نزدیک رمضون بود - صحبت روزه گرفتن شد - ازم پرسیدن امسال روزه می گیری ؟ 


گفتم امسال نه - اگه بگیرم نمیتونم تمرین کنم - می خوام تمرین کنم که امسال همه مسابقات رو شرکت کنم - وزنم رو هم باید یکم کم کنم


همه با یک نگاه فقیه اندر کافری بهم نگاه کردن و گذشت


و چند روز بعدش به طرز خیلی بدی پام شکست و تاندوناش پاره شد و دقیقن روز اول ماه رمضون پام رفت توی گچ - کل ماه رمضون به اضافه ی چند هفته بعدش توی گچ بود - همه اش رو که روزه گرفتم و هیچی تمرین نکردم به کنار - حدود 2 سال طول کشید تا به صورت تقریبی پام خوب شد و تونستم دوباره ورزش کنم - هیچ مسابقه ای نتونستم شرکت بکنم و تقریبن میشه گفت دوران طلایی ورزشیم رو از دست دادم - حدود 25 کیلو هم وزن اضافه کردم و شدم 110 کیلو !

بعدش هم همون آسیب باعث شد که تکواندو رو به صورت سابق دنبال نکنم و زیاد مسابقه ندم دیگه



خلاصه اگر هم عقایدتون به هر دلیلی خلاف جهت عمومه - این تجربه رو یادتون باشه تا زیاد عنوانشون نکنید حداقل... هیچ نیازی به عنوانشون نیست... و این عقیده حتمن نباید مذهبی و یا دینی باشه... بعدها که بیشتر فکر کردم دیدم در اکثر موارد اصلن نیازی نیست که در مورد هیچ یک از افکارمون - اهدافمون و امیالمون توضیحی بدیم به کسی... 


اگر قرار باشه نتیجه ای بدن که نتیجه اش قابل مشاهده است و اگر هم قرار باشه بی نتیجه باشن که عنوانشون کار بیهوده ای هست

البته ذکر این مورد هم ضروریه که نباید در بسیاری موارد که برمیگردن به عقاید و افکار افراد ازشون سوال کنیم چون به ما مربوط نیست


شاید بشه گفت بهترین پاسخ در برابر بسیاری از سوالاتی که در طول روز از ما میشه "به شما مربوط نیست" هست - ولی به دلایل مختلفی با توضیحات الکی جایگزینشون می کنیم...


امیدوارم که با هر نوع طرز فکری زندگی می کنیم - وجودمون مفید باشه و به درد بخوریم... 


شوآف خوب نیست - تاکید روی اینکه نمی خواهیم شوآف کنیم هم ممکنه شوآف باشه و اون هم خوب نیست - سکوت قشنگه...

هوا گرم شده و پشه ها حمله کردن

جایی خونده بودم که پشه های نر صدا میدن موقع پرواز و نیش نمیزنن

پشه های ماده بی صدا پرواز میکنن و نیش میزنن

استراتژیشونو دوست دارم ولی

دراز کشیدیم میبینیم صدای وییییز کنار گوشمونه، هی میشینه،ویز،میپره ،ویییز،دوباره... 

حواسمون که جمع این ویز ویزای کنار گوشمون میشه، یهو میبینیم کنار قوزک پامون سوووخت

قشنگ معلومه مرده به زنش گفته خانم من میرم بالا حواسشو پرت می کنم شما برو اون پایین مایینا رگای خوبی داره، یه دو سه تا هورت مشتی بکش گولّه بیا بریم


فردا شب استراتژی رو تغییر میدن، باز کنار گوشت صدا میاد ویییز، حواستو جمع قوزک می کنی، یهو میبینی لاله ی گوشت سوووخت


اینجا معلومه مرده گفته خانم، این دفعه با خودم بیا بریم، اون فکر می کنه میری پایین، ولی بیا همین بالا من هوارو دارم شما مک بزن


بعضی وقتا هم که آقا سر کاره یا خسته است یا توی یکی از عملیاتا له میشه، خود خانمه میاد، با تقلید صدای آقای غایب/مرحومشون

ویییز (تا توی بحرانی که این که صدا میده بالاخره میزنه یا نمیزنه) یه ۵ سی سی خون میزنه و جیم فنگ! 

نصف شب هم به علت خستگی و خوب آلودگی، از هر ده تا چکی که آدم ول می کنه به هوای پشه، ۹ تا‌ش بدون در بر داشتن هیچگونه تلفاتی با صورت خودش اصابت می کنه و برق از چشماش میپرونه

اون یکی هم اصلن اصابت نمی کنه به چیزی و اضافه کاریه فقط


خلاصه با گرمی هوا ذهنم بدجوری درگیر دنیای شگرف پشه ها شده، اینایی که صدای ریزی دارن از تکنولوژی پیشرفته ای استفاده می کنن، وقتی میزنن آدم حس می کنه قربانی اسید پاشی شده... تا مغز استخونو میسوزونه... 


پیف پافارو بکشید بیرون که بازی شروع شد دوباره


این جریان حمایت از کالای ایرانی خیلی امسال بولد شده


و خوب، به اشتباه اینطور برداشت شده که حمایت یعنی استفاده، وقتی میگن حمایت کنید یعنی استفاده کنید


این تا حدی درسته، اما قسمت مهم داستان نیست... 


حمایت به معنی مشارکت و تعامل هم هست، یعنی اینکه شما در تولید محصول بومی، تولید محتوای بومی و... هم سهیم بشید و انرژی و پتانسیل خودتون رو در کشور خودتون صرف کنید و به حالت بالفعل در بیارید


اما این سبک از حمایت، که به شخصه خودم بهش علاقه مند هستم هم، احتیاج به حمایت بالادستی ها داره


نیازمند اینه که اگر یک نفر خواست حمایت کنه از تولید داخلی، خودش مورد حمایت قرار بگیره و مسیر براش هموار بشه، و افرادی که در هر مرحله در راس امور قرار دارند، کنارش باشند، نه مقابلش، یعنی کسی باشند که میتونه روی اونها برای عبور از موانع حساب باز بکنه، نه اینکه خودشون هم یک مانع باشند که باید برای عبور ازشون کلی انرژی صرف بکنه، و حتا از مسیر اصلیش خارج بشه


خوب به نظر شما اینطور هست؟ نظر شخصی من به عنوان کسی که برای شروع یک سری برنامه و پروژه و استارتاپ و کار، با کلی مانع مواجه شدم تا به حال و فقط موضوع از سمت افرادی که باید حمایت می کردند به حاشیه های زائد رونده میشه و بعدم به نتیجه نمیرسیه، اینه که اصلن اینطور نیست


و متاسفانه با این شرایط، حمایت از تولید داخلی، در حقیقت حماقت هست


چون یک سری افراد هستند که بیرون گود نشستند و میگن لنگش کن، دریغ از یک جو همکاری و یا مساعدت، و یا حتا تظاهر به تعامل و مشارکت


اگر قرار هست حمایتی بشه، باید دو طرفه باشه... اینطور نمیشه که من نوعی موانع خودم رو داشته باشم، اون شخصی که قراره حامی من باشه هم به این موانع ملحق بشه، و من به سبک زورو، تمام این موانع رو از پیش رو بردارم و به ثمر برسونم کارم رو، و بعد باز هم بقیه ای که خودشون هم دست انداز های این مسیر بودند و جلو بندی مارو مورد مرحمت قرار دادند ذی نفع بشن در این موضوع


یا اینکه یک سری محصولی تولید بشه، که حتا خود تولید کنندگانش هم هیچ تمایلی به استفاده ازشون ندارند، و بعد ما رو مجبور بکنند که از اونها استفاده بکنیم... مثل پرایدی که خود مدیر عامل سایپا بهش برمیخوره وقتی ازش سوال می کنند که چرا سوارش نمیشی، مثل پیام رسان داخلی که هیچکس بهش اعتماد نداره، هیچ امکانات قابل قیاسی با رقبای خارجی خودش نداره، هیچ صرفه عقلانی ای نداره استفاده ازش، مثل تلفن همراه ایرانی و مثل خیلی محصولات ایرانی دیگه، که اگر کسی ازشون حمایت بکنه، امکان نداره بعدن با خودش نگه که عجب حماقتی کردم


چرا؟ چون هیچ حامی ای نداره، هیچ پاسخگوی درستی در هنگام بروز مشکلات وجود نداره، اگر کسی معترض بشه باهاش برخورد میشه، و دلیلش هم اینه که افرادی که در راس قرار داده شدن تا حامی حمایت کننده ها باشن، در حال بستن بار خودشون هستند، و این ایده ها و این پروژه ها و... هم نیاز به توجه و سرمایه‌گذاری و دلسوزی و مشارکت دارند، و وقتی که توسط هیچکدوم از این موارد تغذیه نشن، خروجیشون چیزی میشه که میبینیم، تولید ضایعات ملی و (اجبار به) حمایت از ضایعات بومی، و سرمایه هایی که خرج پهن کردن سفره برای یک سری افراد شده، به جای اینکه خرج بشه در مسیر درستش... و بسیاری از اون افراد هم به هیچ عنوان دوست ندارند که این سفره جمع بشه... و این ماییم که باید پهن نگهش داریم، و اگر این کار رو انجام ندیم  یا بهش اعتراضی بکنیم موجب ناراحتیشون میشیم


خیلی درخواست بی شرمانه ایه، که یک سری نه تنها یک سمت کار رو دست نمیگیرند، بلکه روی سر بقیه هم سوار میشن و اجازه نمیدن که کار پیش بره، با انواع و اقسام کار شکنی ها و دست درازی ها و... و در آخر هم از بقیه می خوان که از این آشغالی که محصول نهاییه استفاده بکنند و اعتراضی هم نکنند


مثل اینه که ظرف غذایی رو پر کنیم از یک غذای لذیذ و خوشمزه، و یک نفر همه اش رو بخوره، و بعد به بقیه بگه که زود باشید ته ظرف رو لیس بزنید، نبینم کسی غذا نخورده باشه، غذای به این خوشمزگی حیفه! 



خلاصه که به عنوان کسی که قصد حمایت داره، تا زمانی که حداقل مسیر خودم برای حمایت، تولید محتوا، کارآفرینی و... هموار نشه، نمیتونم به کسی بگم که چه به عنوان مصرف کننده، چه به عنوان تولید کننده، مرتکب یک همچین حماقتی بشه، و راه رو برای سواری دادن به بقیه، اتلاف انرژی و سرمایه و داشته هاش و به هدر دادن زمانش هموار بکنه


من نوعی زمانی باید انتظار حمایت داشته باشم که خودم هم حامی حامی هام باشم


این سیکل معیوب و این هرم جادویی رو باید از رئوسش درست کرد، از پایین به بالا تقریبن همه چیز درست کار می کنه، از بالا به پایینه که فقط داره آوار میریزه، اون بالا رو باید محکم کرد، شعارها باید برن اونجا